پایتان گر طرف کرب و بلا باز شود 

 

کرب و بلا

 

خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست  

سیلِ دلشوره و آشوب سرازیر شده ست  

سرِ دین طعمه سرنیزه ی تکفیر شده ست  

هر که در مدح علی شعر جدید آورده ست

گویی از معرکه ها نعش شهید آورده ست

 

روضه مشک رسیده ست به بی آبی ها  

خون حق می چکد از ابروی محرابی ها  

باز هم حرمله… سرجوخه وهابی ها  

کوچه پس کوچه ی آینده به خون تر شده است

باز، بوزینه‌ی کابوس به منبر شده است

 

بنویسید تب ناخلفی ها ممنوع!

هدف، آزاد شده، بی هدفی ها ممنوع!  

در دل عرش ورود سلفی ها ممنوع!  

عرش یک روضه داغ است که داغ و گیراست

عرش… گفتیم که نام دگر سامرّاست!

 

لخت خون جگر ماست به روی لبشان  

کوره ی دوزخیان، گوشه نشین تبشان  

لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان  

“ نیل را تا به فرات" آنچه که بود آتش زد

شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد

 

بی جگرها جگر حمزه به دندان گیرند  

انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند  

چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند  

بیشتر زانکه از این قوم بدی می جوشد

از زمین غیرت حجر بن عَدی می جوشد

 

سنگ تکفیر به آیینه ی مذهب؟! هیهات!  

ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!  

دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات!  

ما نمک خورده‌ی عشقیم به زینب سوگند

پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند

 

 

داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!  

کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟! هرگز!  

مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز!  

پایتان گر طرف کرب و بلا باز شود

آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

 

خوش خیالی ست مرامی که اجاقش کور است  

مفتی نفتی این حرملگان مزدور است  

قصه حنجره و تیرِ سه پر مشهور است  

خار در چشم سعودی شد بیداری ما”

باز کابوس یهودی شده بیداری ما”

 

رگ بیداری ما شد شریانی که زدند  

بشنوی بر دهل جنگ جهانی که زدند”

 پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند  

بذر غیرت سر خاک شهدا می کاریم

پاسخ شیعه همین است که صاحب داریم

 

از احمد بابایی

   چهارشنبه 13 فروردین 1399نظر دهید »

استفتائات از رهبر معظم انقلاب 


سوال : چند سالی است که به بیماری وسواس مبتلا شده‏ام و این موضوع مرا بسیار عذاب می‏دهد، و روز به روز این حالت در من تشدید می‏شود تا جایی که در همه چیز شک می‏کنم و همه زندگی‌ام بر پایه شک استوار گشته است. بیشترین شک من درباره غذا و اشیاء مرطوب است، به همین دلیل نمی‏توانم مثل سایر مردم عادی زندگی کنم. وقتی داخل مکانی می‏شوم فوری جوراب هایم را از پای خود بیرون می‏آورم زیرا فکر می‏کنم جوراب‏هایم عرق کرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهند شد، حتی من بر سجاده هم نمی‏توانم بنشینم. هر وقت بر آن می‏نشینم بر اثر وسوسه نفس از روی آن بلند می‏شوم تا مبادا پرزهای سجاده به لباسهایم بچسبد و مجبور به شستن آنها شوم. در گذشته چنین نبودم، اکنون از این کار هایم خجالت می‏کشم و همیشه دوست دارم کسی را در عالم رؤیا ببینم و مشکلاتم را با او در میان بگذارم و یا معجزه‏ای رخ دهد و زندگی‏ام را دگرگون نماید و به حالت گذشته‏ام برگردم. امیدوارم مرا راهنمایی فرمایید.


جواب: احکام طهارت و نجاست همان است که در رساله‏هاى عمليه ذکر شده ‏است. از نظر شرعى همه اشياء محکوم به طهارت هستند، مگر مواردى که شارع حکم به نجاست آنها کرده و براى انسان هم يقين به آن حاصل شده است. در اين صورت رهايى از بيمارى وسواس احتياج به رؤيا و معجزه ندارد، بلکه بايد مکلّف ذوق و سليقه شخصى خود را کنار گذاشته و متعبد و مؤمن به دستورات شرع مقدس باشد و چيزى را که يقين به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند. زيرا شما از کجا به نجاستِ در و ديوار و سجاده و ساير اشيايى که استفاده مى‏کنيد، يقين پيدا کرده‏ايد؟ چگونه يقين پيدا کرده‏ايد که پرزهاى سجاده‏اى که بر روى آن راه مى‏رويد يا مى‏نشينيد، نجس هستند و نجاست آنها به جوراب و لباس و بدن شما سرايت مى‏کند؟ لذا در اين صورت اعتنا به وسواس براى شما جايز نيست. مقدارى عدم توجه به وسوسه نجاست و تمرين عدم اعتنا به شما کمک خواهد کرد تا به خواست و توفيق خداوند خود را از وسواس نجات دهيد.

 

 

سوال: اينكه حكم شده است كه فرد وسواس نبايد به شك خود اعتنا نمايد آيا منظور هر نوع از شك مى‌باشد؟ آيا مى‌توان به هر نوع از شك كه براى فرد وسواس پيش مى‌آيد (چه شك در طهارت و نجاست و چه غير آن)، در حالى كه براى افراد عادى و غير وسواس اين نوع از شكها عرفاً وجود ندارد و يا كمتر پيش مى آيد اعتنا نكرد؟


ج) بله، هر نوع شكى را شامل مى‌شود.

 

 

خامنه ای

 

   چهارشنبه 13 فروردین 1399نظر دهید »

??جمهوری گل محمدی اثر زیبای سلمان هراتی ??

 

سرزمین من

 

شگفت انگیز تر از کهکشان
مساحت مبهم پیشانی توست
که در آفرینش خورشید
بی‌نظیر است
 
عجبا!
به آتش می‌کشاند مرا
ناسپاسی‌شان
اینان ـ حنجره دیگران
با تو نبودند
تو را نشنیدند
تو را نخواندند
از بدو بامداد
که شروع لبخند بودی و آفتاب
با تو چگونه توانند بود
این زمان
که سراسر صبوری می‌طلبی و التهاب
ای باغ
ای چراغ
انسان حیوان ناطقی است
که شراب می‌خورد
و دانس می‌رقصد
امروز
این تازه‌ترین تعریف انسان است
زمین
در کویرستانی خفته است
و تو تنها چشمه سار روشن این غربت رو به زوالی
تو همان بلالی
که از مأذنه این شوره زار
بانگ محمدی می‌افشانی
این‌جا که من ایستاده‌ام
بامی از روشنایی است
و رو به روی من خیابانی
که با کارون‌های به کربلا می‌رویم
ادامه می‌یابد
این جا بر این بام
دو چشم حسود
در دو طرف من
بر دو لبه بام
یکی از کمبود ولایت هزیان می‌گوید
و آن دیگری می‌گوید:
سواران را چه شد؟!!»
«بهار از تبار محمد است
و جهان
به تدریج در قلمرو این بهار
گام می‌زند
فردا
با یک زلزله صبح می‌شود
آن‌گاه پیامبران

با شاخه‌ای از گل‌محمدی
به دنیا می‌گویند:

صبح به خیر!

فردا ما آغاز می‌شویم
فردا جنگلی از پرنده
آسمانی از درخت
و دریایی از خورشید خواهیم داشت
فردا پایان بدی است
فردا جمهوری گل‌محمدی است»

   سه شنبه 12 فروردین 1399نظر دهید »

دعای چند گروه از مردم مستجاب نمی شود

 

 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : اِنَّ اَصنافَ مِن اُمَّتی لا یُستجابُ لَهُم دُعا ئُهُم؛ چندگروه از مردم هستند که دعای آنها مستجاب نمی شود؛

 ۱_ رَجُلٌ یَدعُو عَلی والِدَیهِ ؛ مردی که با پدر و مادرش قهر کرده و آنها را نفرین می کند. اگر پسری بخواهد پدرش را نفرین کند،دعایش مستجاب نیست.چون که پدر خیلی مهم است.ولو مقصر هم باشد،پسر حق ندارد که پدر را نفرین کند.

۲_ بدهکاری مال شما رو خورده و شما نه نوشته ای ،نه شاهدی ، نه سفته ای ، نه مدرکی ، بعد دعا می کنید که خدایا ،این را چه بکن،خدا هم می فرماید: دعایت مستجاب نیست. می خواستی نوشته بگیری. برای اینکه خدای تبارک و تعالی می فرماید: من که گفته بودم شاهد بگیر.

۳_ کسی که زنش را نفرین می کند. مردی زن بداخلاقی دارد،مرتب او را نفرین می کند، خدا می فرماید: من اختیار این زن را در دست تو قرار داده ام. طلاق را برای چه گذاشته ام ؟خُب اگر این زن را نمی خواهی، طلاقش بده، برود . چرا نفرینش می کنی؟

۴_ مردی که در خانه اش نشسته می گوید : رَبِّ ارزُقنی. خدایا روزی ام بده. شما نمی توانید در خانه بنشینید و بگویید: خدایا ، روزی بده. خدا به او می گوید : انّی لَم أَجعَل لَکَ السَّبیلُ اِلَی الطَّلَب؟ مگر من راه به سوی طلب را برای تو قرار ندادم که بروی کاسبی کنی ؟ اعضاء و جوارحت هم که سالمند، چرا دنبال کار نمی روی؟

۵ _دعای شخصی که خدا به او ثروت زیادی داده ولی او ولخرجی می کند و آن ثروت را زود تمام می کند. و بعد به خدا می گوید: خدا بده . خدا هم می فرماید: من که داده بودم ، تو چرا ولخرجی کردی؟ .

 

بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ،صص 87 تا 89

 

   یکشنبه 10 فروردین 1399نظر دهید »

سبب ریزش گناهان

 دو چیز است که سبب ریزش گناهان می شود :

اول بیماری، دوم سجده،

در روایت است که : اگر کسی به سجده برود و مدتی در سجده بماند و شکراً لِلِّه، شکراً لِلِّه،عفواً لِلِّه، عفواً لِلِّه بگوید، مخصوصاً بعد از خواندن نماز شب،اگر ده پانزده دقیقه در حال سجده باشید،گناهان می ریزد. حدیث دارد که : « سجده گناهان انسان را می ریزاند، همانطور که باد فصل پاییز، سبب ریزش برگ ها می شود.»

انسان وقتی به سجده می رود، سبک می شود.این حالت سبکی برای این است که گناهان انسان ریخته می شود؛ چون که گناه انسان را سنگین می کند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خطبۀ شعبانیه فرمودند: « گناهان پشت شما را سنگین کرده ،پس در ماه رمضان روزه بگیرید و عبادت کنید تا از سنگینی گناهان بیرون بیایید.»

 

بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ، ص104

   شنبه 9 فروردین 1399نظر دهید »

سلام عشق

 

سردارِ سر بريدۀ دنيا ، سلام عشق
عاليجناب ، حضرتِ دريا ، سلام عشق


شمس و قمر به گنبدتان بوسه می‌زنند
خورشيدِ کربلای معلی ، سلام عشق…


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 8 فروردین 13991 نظر »

علاج بیماری خطرناک

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)َقُولُ:” کَانَ فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ(ص)لِعَلِیٍّ(ع)َنْ قَالَ یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ أَمَّا الاولَى فَالصِّدْقُ وَ لا تَخْرُجَنَّ مِنْ فِیکَ کَذِبَةٌ أَبَداً وَ….وَ السَّادِسَةُ الاخْذُ بِسُنَّتِی فِی صَلاتِی وَ صَوْمِی وَ صَدَقَتِی أَمَّا الصَّلاةُ فَالْخَمْسُونَ رَکْعَةً وَ أَمَّا الصِّیَامُ فَثَلاثَةُ أَیَّامٍ فِی الشَّهْرِ الْخَمِیسُ فِی أَوَّلِهِ وَ الارْبِعَاءُ فِی وَسَطِهِ وَ الْخَمِیسُ فِی آخِرِهِ وَ أَمَّا الصَّدَقَةُ فَجُهْدَکَ حَتَّى تَقُولَ قَدْ أَسْرَفْتُ وَ لَمْ تُسْرِفْ [ الشافی، ص 829.]

ششمین وصیت از وصایای نبیّ مکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که: طبق سنت من در این سه چیز عمل کنید! احدی و خمسون، نمازهای نوافل و فرائض پنجاه و یک رکعت است در شبانه‌روز، به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) توصیه می‌کنند که حتما نوافل بخوانی! نوافل، حفاظ‌های فرائضند، آنچه برای انسان در فریضه لازم است که همان حضور قلب و توجه به خدای متعال و تقرّب الی الله است، اگر کمبودی در آنها پیدا شد، نوافـل آن را جبـران می‌کنند.

روزه هم در ماه سه روزِ پنجشنبه اول، پنجشنبه آخر و چهارشنبه وسط است. صدقه را هم به هر اندازه می‌توانی، تا آنجایی که انسان به حسب میل و رغبتی که به اموال خود دارد، می‌گوید: زیادی دادم! در حالی که نه، زیادی نداده است. نمی‌فرماید: باید اسراف کنید! چون در صدقه، حتما زیاده‌روی، ممدوح و مطلوب نیست: «لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ.»

? این طور نیست که انسان هر چه دارد، در راه خدا باید بدهد و خودش را، خانواده‌اش را، دچار احتیاج بکند. این، مراد نیست، بلکه مراد این است که بالاخره بقدر وُسع ات، بقدر جُهِدت صدقه را بده، هرچه می‌توانی! یکی از مؤثرترین علاج‌های شحّ قلبیِ انسان، دادنِ صدقه است. انسان به مال علاقه دارد، وقتی توانست بر این علاقه خود فائق بیاید، بخشی از این پول را در راه خدا بدهد، این مبارزۀ عملی است، با این حالت شحّی که فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»

ترکیبی از حالت حرص و بخل، شحّ است، همۀ ما کم و بیش ابتلا داریم! همین طور انسان دلش می‌خواهد بدست بیاورد، بدست بیاورد، بگیرد. این بیماری خطرناک را صدقه‌دادن، انفاق در راه خدا علاج می‌کند.

 

 

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در ابتدای درس خارج ، 15/12/91 ]

   جمعه 8 فروردین 1399نظر دهید »

❤️ امیری حسین و نعم الامیر ❤

 

در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را
دارالشفای حضرت عیسی مسیح را

 

پیش حبیب، مَن مَنم از ریشه مِن مِن است
لکنت گرفت، جای زبان فصیح را

 

ماندم که من کجا و صفای حرم کجا ؟!
اصلا که راه داده به اینجا کَریهْ را !؟

 

تا آبروی من نرود پیش زائران …
آن «اَظْهَرَ الْجَميل»، صدا زد «قَبیح» را

 

دست مرا که بست به شش‌گوشِ خویش، گفت …
من می‌خرم به حُرّ حَرم هر شبیه را

 

سَر داده‌ام که سَر بشوید از تمام خلق
وقتش رسیده یار شوید این ذبیح را

 

حالا که حُرّی از حرمم؛ کربلایی‌ام …
کشتم درون خویش، گدای وقیح را

 

افسوس، تا کبوتر خوابم پرید، بُرد
رویای سبزِ خوابِ دخیلِ ضریح را

 

?رضا قاسمی

   چهارشنبه 6 فروردین 13991 نظر »

غسل میت زن 

 

غسل میت

 

وظیفه مسلمانان برای غسل میت در صورت کمبود غسل دهنده

اگر برای غسل دادن اما زن یا تیمم دادن _ در صورت عدم امکان غسل _ غسال زن به تعداد کافی در غسالخانه راستان حضور نداشته باشد وظیفه چیست ؟

حضرت آیت الله خامنه ای

با توجه به این که غسل میت واجب کفایی است و غسل میت زن به وسیله جایز نیست ( مگر آن که مرد شوهر زن باشد ) در صورت نیاز بر همه زنانی که می توانند با مراعات شرایط شرعی میت را غسل دهند واجب است بر انجام این تکلیف الهی اقدام کنند .

   سه شنبه 5 فروردین 1399نظر دهید »

نشاط در کارها 

 

عَن اَبی قَتادَةَ، قالَ اَبو عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: لَیسَ‌ لِحاقِنٍ رَأیٌ، وَ لا لِمَلولٍ صَدیقٌ، وَ لا لِحَسودٍ غِنًى، وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِبِ، وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوبِ.(۱)

لَیسَ‌ لِحاقِنٍ‌ رَأی
[امام صادق علیه السّلام میفرماید:] ‌«حاقِن» -یعنی کسی که محصور است به فشار ادرار و غیره- رأی ندارد، اصلاً. لذاست که در نماز هم مکروه است که انسان زیر فشار، مشغول نماز بشود، چون حواس انسان جمع نیست؛ این اوّل حدیث.

بعد میفرماید: وَ لَا لِمَلولٍ صَدیق
آدم ملول، دوست و صدیق پیدا نمیکند. «ملول» یعنی کم‌حوصله. آدمهایی که خسته‌اند، افسرده‌اند، کم‌حوصله‌اند، همراه و رفیق پیدا نمیکنند. درست است. اگر میخواهید کار جمعی بکنید، با جماعت حرکت کنید، مسابقه بدهید، پیش بیفتید، باید بانشاط باشید؛ اینکه ما مرتّب میگوییم نشاط و در صحبتها و گفته‌ها مکرّر بنده تکرار میکنم نشاط، بعضی‌ها خیال میکنند که نشاط یعنی رقّاصی، که فلان برنامه‌ی موسیقی را یا فلان برنامه را فلان جا بگذاریم، در تئاتر بگذاریم، در تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند! معنای نشاط این نیست؛ نشاط یعنی حوصله‌ی کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت کردن، کار کردن، فعّالیّت‌ کردن؛ خسته و ملول و افسرده و مانند اینها نباشد؛ این معنای نشاط است. اگر این [جور] شد، آن وقت انسان، همکار هم پیدا میکند، دیگران هم می‌آیند دُور شما جمع میشوند، کار را پیش میبرید. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید.

بعد فرمود: وَ لا لِحَسودٍ غِنًى
آدمی که حسود است، بی‌نیازی پیدا نمیکند؛ طبیعت آدم حسود این است؛ و چون نسبت به برخورداری‌های افراد حسادت میکند، یک اثر طبیعی‌ای خدای متعال در این [حسادت] قرار داده که انسان عقب می‌افتد.

وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب
«حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکم‌کاری میکند؛ همه‌ی اینها در کلمه‌ی «حزم» وجود دارد؛ هم محکم‌کاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم می‌آید؛ مجموعه‌ی اینها در کلمه‌ی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکم‌کار نیست. ببینید، اینها همه درس است برای ماها، بخصوص آن کسانی از شماها و ماها که یک مسئولیّتی دارند، در یک نقطه‌ای تصمیمی میسازند یا تصمیمی میگیرند. خب، یک کاری است که آدم خوشش می‌آید انجام بدهد و منفعتی هم دارد امّا عاقبتش را در نظر نمیگیرد؛ وارد کار میشود بدون اینکه [عاقبتش را در نظر بگیرد]. فرض کنید که ظهر تابستان آدم وارد حیاط خانه میشود -حالا که حیاط کم است؛ آن وقتهایی که حیاط بود، ما این مثال را که میزدیم، همه میفهمیدند- حوض وسط حیاط پُر از آب زلال، انسان هم بدنش داغ شده، عرق کرده، فوراً پیراهن را میکَند و خودش را می‌اندازند داخل آب؛ کار بدی است؟ نه، امّا این آب که شما خودت را داخلش انداختی، موج برمیدارد، میخورد به یک لیوان بلورِ قیمتی که گذاشته‌اند روی پاشوره‌ی حوض، می‌افتد میشکند. اگر چنانچه شما از اوّل فکر این را کرده بودی، جور دیگر میرفتی داخل آب؛ فکر عاقبت را نکردی، فکر دنباله‌‌اش را نکردی، لذا خودت را انداختی داخل آب و نتیجه این شد. آن کسی که فکر عاقبت کار را نکند، حازم نیست.

[مثلاً] وقتی که دارید مسابقه میدهید، بدانید طرف مقابل شما در مقابل این حرکتی که شما انجام میدهید، چه حرکتی انجام خواهد داد، فکر آن را بکنید، آن وقت برای آن حرکتی که او بعداً انجام خواهد داد، یک آمادگی‌ای پیدا کنید، بعد حرکتتان را شروع کنید؛ عاقبت کار را دیدن. همه‌ی اینها درس است! درسهای فردی هم نیست، درسهای مهمّی است برای مسائل مهمّ کشور، برای اداره‌ی کشور، برای مدیریّتهای کلان. البتّه به درد خانواده و به درد زندگی شخصی هم میخورد. این دستورات اخلاقی این جوری است.

وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوب
یعنی اگر ما در عواقب کارمان دقّت کنیم، دل را باز میکند، منافذ فکری انسان را، منافذ روحی و معنوی انسان را باز میکند. اگر در عاقبت کارهایمان دقّت کنیم، گناه نمیکنیم، فسق نمیکنیم؛ اگر به عاقبت کارمان فکر کنیم، از لغزشهایی که معمولاً برای ماها پیش می‌آید، اجتناب میکنیم. هم در مسائل شخصی این جور است، هم در مسائل بزرگ این جور است، هم در مسائل کلان کشوری این‌ جور است. اگر این جور شد، آن وقت دیگر با امید باید پیش برویم.

توصیه‌ی من به همه‌ی کسانی که مدیریّتی دارند، مسئولیّتی دارند، چه در قوّه‌ی مجریّه، چه در قوّه‌ی قضائیّه، چه در مدیریّتهای گوناگون، این است که افسردگی و ملالت را و بی‌حوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند، و بدانند که کار دارد پیش میرود، انقلاب حرکت میکند. دیدید به توفیق الهی در بیست‌ودوّم بهمن چه حادثه‌ی عظیمی در این کشور اتّفاق افتاد. انقلاب است دیگر؛ انقلاب دارد حرکت میکند، پیش میرود. چهل سال از نهضت عظیم این ملّت و امام بزرگوار میگذرد و باید همه چیز از یادها رفته باشد، [امّا] مردم جوری با این حادثه برخورد میکنند مثل اینکه همین دیروز اتّفاق افتاده! جوری می‌آیند به خیابانها که -آن طوری که به من از جاهای مختلف گزارش دادند- در تهران، در این خیابانهای منتهی به میدان آزادی جمعیّت نمیتوانست جلو برود؛ شهرهای دیگر هم همین جور. از همه‌ی سالهای گذشته جمعیّت بیشتر آمدند؛ چرا؟ چون تهدید دشمن بیشتر بود، مردم احساس نشاط و احساس تکلیف کردند. کارها دارد پیش میرود. بنابراین بی‌حوصلگی و مانند اینها را همه، اعمّ از مدیران ارشد، مدیران متوسّط، مدیران پائین کنار بگذارند؛ این یک.

دوّم، عاقبت‌اندیشی؛ کاری که میخواهند انجام بدهند، ببینند عاقبتش چه میشود؛ این تصمیمی که شما میخواهی بگیری، این حرکت را تصویب کنی یا رد کنی، ببین عاقبتش چه میشود، دنباله‌اش چیست، حرکت دشمن در قبال این چیست، شما چه کار میتوانی بکنی؛ فکر اینها را بکن، بعد آن وقت مخلصاً ‌للّه عمل کن.۲

 

 

 

۱_ امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۳۰۱؛ ‌«امام صادق علیه‌السلام میفرمایند: انسانی که گرفتار فشار ادرار است، نظری ندارد و انسان کم‌حوصله دوستی ندارد و آدم حسود هم بی‌نیازی پیدا نمیکند. و کسی که عاقبت کارها را ملاحظه نمیکند، انسان خردمند و محکم‌کاری نیست و ملاحظه‌ی عاقبت کارها منافذ فکری و روحی انسانها را باز میکند.»

۲_Khamenei.ir

   شنبه 2 فروردین 13991 نظر »

1 ... 25 26 27 ...28 ... 30 ...32 ...33 34 35 ... 254

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 368
  • دیروز: 943
  • 7 روز قبل: 13162
  • 1 ماه قبل: 25069
  • کل بازدیدها: 1205190
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 19
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم